جرعه جرعه جآن

روزی دریا خواهم شد...

تبلیغات تبلیغات

بی‌تیتر (فاقد ارزش مطالعه)

عاطی دیشب می‌گفت بسه دیگه بابا، خودت رو جمع کن، یه ساله همین حال رو داری. گفتم «باشه»؛ ولی در واقع یه «نمی‌تونم، وقتی نمیشه چکار کنم!» پشتش بود.

پیشنهاد داد نامه بنویسم به خدا بعد بندازم توی رودخونه، گفتم تمرکز ندارم، گفت بهانه است.

خودم می‌دونم بهانه است؛ ولی چند ساله دیگه انرژی ندارم. خیلی زشته یه آدم خودش مرجع حالِ خوب دیگران باشه؛ ولی برای خودش قادر به ایجاد حال خوب نباشه : (

یه ایمانِ ضعیف چنین نتیجه‌ای حاصل می‌کنه.

ماه رجب گذشت، گفتم از ماه شعبان استفاده می‌کنم، اون هم گذشت، گفتم از ماه رمضان دیگه حالم رو عوض می‌کنم، شد اولین شب قدر و من هیچِ هیچِ هیچم...

 

یه ساعت میشه که رسیدم تهران... انگار توی اغما بودم، یهو برگردوندنم توی جهنم.

 

التماس دعا رفقا

بیماری همیشه جسمی نیست، امشب و شب‌های قدر بعدی وقتی برای مریض‌ها دعا می‌کنید، برای بیماران روحی هم دعا کنید...

 

|۱۰ فروردین ۱۴۰۳ _ ساعت ۱۱ و ۲۴ دقیقه شب_ ۱۸ ماه مبارک رمضان|

برچسب‌ها: برگردوندنم
جرعه جرعه جآن ، ۱۴۰۳-۰۱-۱۵ ، متفرقه
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها